مولوی و عرفان | مولوی , مولانا ,وحدت وجود, تفسیر , شعر

وحدت وجود
تفسیر روان ابیات مثنوی، غزلیات شمس، فیه ما فیه، سخنرانی اساتید عرفان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مولوی و عرفان و آدرس molavipoet.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان پس از تایید در سایت ما قرار می‌گیرد.






کانال تلگرام صفحه اینستاگرام
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ف. مرادبیک
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1398
نظرات

مطابق "خداباوری وحدت وجودی" که باور مشترک جمهور عرفای کلاسیک ایرانی و اسلامی می باشد، ذات بی تعین، بی رنگ و بی شکل باریتعالی، به صورت های مختلف در مراتب وجودی (عوالم پنج گانه)، «تجلی» یافته است.

گاه خورشیدیّ و گه دریا شوی / گاه کوه قاف و گه عنقا شوی
تو نه این باشی نه آن در ذات خویش / ای فزون از وهم ها وز بیش بیش
از تو ای بی نقشِ با چندین صور / هم مشبه هم موحد خیره سر (مولانا)

همچنین بر اساس مفهوم «همه خدا انگاری» که برخی آن را زیر مجموعه خداشناسی وحدت وجودی دسته بندی کرده اند، تمام ذرات عالم به یک اندازه قدسی اند. برای درک بیشتر، لحظاتی روی مفهوم «universe» به معنای "کائنات" تأمل کنید. این کلمه یک جهان مادی بزرگی را توصیف می کند که ما در آن وجود داریم. اگر این واژه را به دو بخش تقسیم کنیم، بخش اول آن را (uni) به معنای «واحد»، «یکی» یا «وحدت» و بخش دوم آن (verse) به معنای «آواز»، «آهنگ» یا سرود است. و جمعا (universe) به معنای «یک صدا»، «یک سرود» یا «سرود واحد» است که در کل به این معنی است که همه ما در "یک صدا" یا "یک ندا" و یا "یک سرود واحد" هستیم. یعنی کل کائنات، من و دوستانم و هر آنچه در هستی است، به رغم حقیقت جداییها، فاصله ها و تفردها، همه در آن سرود هستی مشارکت داریم. با تفکر و تعمق بر این موضوع و درک این حقیقت که هر یک ما از ما جزئی از تن واحد (نفس واحد) هستی هستیم و جمعا پیکره ی عظیم این موجود زنده را تشکیل می دهیم; در می یابیم که به عنوان جزئی از بشر، یک دل و یک صدا در سرودی بسیار زیبا و هماهنگ مشارکت داریم و در پی آن یک تحول باشکوه در زندگی انفرادیمان رخ می دهد. بنابراین این من و شما هستیم که پیکری که «بشر» نامیده می شود را کامل می کنیم. اگر ما هشیار نباشیم و هماهنگ با کل مجموعه حرکت نکنیم، آن را نامتعادل و ناهماهنگ می کنیم، همانگونه که در حال حاضر این ناموزونی مشهود است و میبینیم که از گوشته و کنار این کره خاکی، صدای بی تناسب خشونت و خونریزی به گوش می رسد...
دیدگاهی که باید اختیار کنیم این است که اصل "وحدت وجود" را درک کرده و طبق مبانی آن زندگی کنیم. پس از آنست که نه تنها هماهنگی را در درون خود احساس کرده، بلکه از آن فراتر رفته و به جهان بیرون می تابانیم تا این سرود واحد را به آهنگی شیرین تر، پرشورتر و دل انگیزتر بدل کنیم و رویای دکتر مارتین لوترکینگ را محقق کنیم که روزی برسد که «سفید و سیاه، یهودی و غیریهودی، پروتستان و کاتولیگ ... همه و همه دست در دست هم بگذارند و (هم نوا با نوای هستی) سرود عشق بخوانند»
«یوگاناندا» در این خصوص می گوید:
«اعتقاد من بر این است که جهان همواره گرفتار جنگ و ستیز خواهد بود مگر آنکه بوسیله متحول کردن تمام افراد بشر، آنقدر اخلاق و معنویت بشر را افزایش دهیم که جنگ و ستیز امری غیر لازم تلقی شود. افراد بزرگی همچون مسیح، کریشنا، بودا و محمد اگر با همدیگر همزمان بودند، به رغم تفاوت ها، هرگز سعی در تخریب یکدیگر نمی کردند. چرا باید پیروان آن ها با هم بجنگند؟»
مسلما اگر شماری از ما تبدیل به افرادی صلح جو و غیرمتجاوز شویم و همدلی و هماهنگی اختیار کنیم و این شمار افزایش یابد تا به #تعداد_حیاتی برسد، جنگ و ستیز از میان بشر ناپدید می شود. اگر هرکس با نفر بعدی خود در عوض خشونت، با مهر و عطوفت رفتار کند، طولی نخواهد کشید که طبق اصل علمی «اثر صدمین میمون» جنگ، ستیزه و خشونت از این کره خاکی رخت برخواهد بست.

اثر صَدُمین میمون (hundredth monkey effect)، پدیده‌ای است که بر اساس آن یک ایده یا یک رفتار جدید که تعداد مشخصی از اعضای یک گروه از آن آگاهی یافته‌اند، می‌تواند به سرعت از روش‌هایی ناشناخته در میان گروه‌های دیگر پخش شود. محققان تحقیقی به روی میمون‌های جزایر کوجیما ژاپن انجام داده‌اند و مشاهده کرده‌اند که برخی از میمون‌ها یاد گرفته‌اند که سیب‌زمینی خود را قبل از خوردن، ابتدا در آب های شور دریا بشویند. این رفتار جدید با مشاهده و تقلید در میان نسل جدید میمون‌ها پخش شد. سپس پس از اینکه تعداد میمون‌های یادگیرندهٔ رفتار جدید به #تعداد_حیاتی رسید (واتسون عدد ۱۰۰ را ذکر می‌کند که البته برای انسان ها می تواند بیشتر باشد)، این رفتار جدید به سرعت در میان میمون‌های جزایر دیگر نیز که هیچ راه ارتباطی با میمون های آن جزیره نداشتند، گسترش یافت (اثرگذاری شعوری).
این نمونه در جامعه انسانی نیز طبق اصل «شمار جرم بحرانی» قابل تعمیم می باشد: هرگاه در یک جامعه، به اندازه کافی افراد با قدرت کافی به شیوه معینی (خوب یا بد) رفتار کنند، دیگر افراد هم به آن ها تأسی می جویند. به عنوان مثال در دهه 1930 در جامعه آمریکا عده زیادی به کشیدن سیگار روی آوردند و مثلا اگر دختر جوانی سیگار نمی کشید، غیراجتماعی، عوام و ... به حساب می آمد. این موج در دهه 1950 به ایران و در سنوات مختلف به سایر نقاط جهان رسید. اما می بینیم که امروزه با تشکیل نهضت ها و کمپین های ضدسیگار کشی و دخانیات، این قضیه وارونه شده و اگر فردی بخواهد در محیطی عمومی سیگار بکشد، (برخلاف سابق) او هست که باید آن جمع را ترک کند و سیگار کشیدن به امری نابه هنجار تبدیل شده است.

در واقع انسان به عنوان موجودی دارای اختیار، می تواند با رفتارش از خود شعور (+ یا -) ساطع کند و این شعور بر پیکره تمام هستی اثرگذار است. یکی از دانشمندان ژاپنی به نام « ماسارو ایموتو» از ملکولهای آب در دمای مشخصی که نزدیک یخ زدن بودند تصویر برداری نموده و به نتایج شگفتی دست پیدا کرده است. این تحقیقات ثابت کرده که بلورهای آن، پس از قرار گرفتن در معرض انواع مثبت کلام، موسیقی و ... حالت منظمی به خود گرفته و در معرض تشعشعات شعوری منفی، حالت نامنظم به خود می گیرند.
از جایی که شعور از جنس آگاهی است و تابع محدودیت های ماده (زمان و مکان) نمی باشد عین همین ماجرا بر کل هستی و بشریت نیز صادق است یعنی هر یک از ما می توانیم در دنیا اثر گذار باشیم. (در مطلب بعدی درباره #شعور بیشتر صحبت خواهد شد.) مثلا وقتی فردی رفتار ناشایست با شما می کند شما می توانید در مقابل به او خوبی کرده یا اینکه با هاضمه ای فراخ رفتار او را در درون پذیرفته، توجیه کنید و مانع از گسترش تشعشعات منفی حاصل از رفتار او شوید.
حال فرض کنید به اداره ای مراجعه کرده و کار مهمی دارید، آخر وقت است و ساعت اداری به پایان رسیده، اما کارمند مذکور به جای آنکه به شما بگوید «اداره تعطیل است، بروید و فردا بیایید.» به همسرش تماس گرفته و می گوید که امروز کار دارد و دیرتر می آید بنابراین آژانسی بفرستد تا فرزندشان را از مدرسه به خانه ببرد. وی می ماند و بدون چشم داشت کار شما را به انجام می رساند. در واقع این فرد با این اقدام، شعور عشق ساطع نموده و حس خوبی به شما بخشیده است. شما نیز با احساسی "سرشار از عشق" آنجا را ترک کرده و در مسیر بازگشت، این شعور را به راننده تاکسی منتقل می کنید. او نیز این شعور را به خانه اش می برد و به زن و بچه اش منتقل می کند و این چرخه همچنان ادامه می یابد...
امید است که بتوان چنین موجی را در جوامع ایجاد کرد، به نحوی که هرکس مبتلای آن نباشد، بیمار بنماید که به گفته شاه نعمت الله ولی:
«جان ما تا مبتلای عشق شد / از بلایش راحت جان یافتیم»

با مهر، مهدی کریمیان هفتم مردادماه 1398


مطالب مرتبط با این پست
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود